از فرنچ جاز ، تغییر و خونه تکونی
-ترکیب جاز و فرانسه را اخیرا کشف کردم . خیلی ترکیب رویایی است . سبک جاز را خیلی می پسندم و ترکیبش با زبان فرانسه یک پله بالاترش برده و در نتیجه در جایگاه خوبی آن بالاها نشسته این روزها .
-احتمالا قبلا هم گفتم که از تغییر دکوراسیون خونه خیلی خوشم میاد و برای حفظ روحیه ام هم که شده باید هر مدتی یک بار انجامش بدهم . وقتی اتاق خودم رو داشتم هر مدت یک بار یک روز را اختصاص میدادم به این کار . به این شکل که یک موسیقی خوشایند میگذاشتم و تمام وسایل اتاقم را می ریختم بیرون و دوباره برای هرچیزی یک جای جدید پیدا میکردم و بعد سطحی از رضایت و خوشنودی رو تجربه میکردم . ازین داستان سالهای سال میگذره یک طوری که وقتی دارم بهش فکر میکنم انگار دارم درباره ی تجربه های یک آدم دیگه صحبت میکنم .
بعد رفتم زیر یک سقف با آدمی که اصلا دوست نداره جای چیزی رو عوض کنه و وقتی جای چیزی عوض میشه تا یکی دو روز حال خوبی نداره به گفته ی خودش . توی این سالها منم عادت کردم و این میل شدیدم به تغییر و کن فیکونی رو جاهایی که مربوط به خودمه پیاده میکردم . مثلا کمد خودم ، کمد لباسام ، کابینت های اشپزخونه ، کمدهای دسشویی . حتی در یک حرکت انتحاری جدیدا فرشها رو جابه جا میکنم . یعنی دقیقا به سان یک بیمار روانی فرش اتاق رو میارم تو پذیرایی و فرش پذیرایی رو میبرم تو اتاق و فرش زیر مبل رو میبرم اون طرف و فرش اون طرف رو میارم این طرف و اینطوری مثلا خودمو ارضا میکنم . و بعد هر مدت طولانی ای یک بار هم یک دو هفته ای مقدمه می چینم و یک دو هفته ای صحبت میکنم تا بلاخره یک تغییر اساسی بدیم . تا اومدیم توی این خونه و چون بخش زیادی از وسایل روی خونه بود و یک جورایی برای این خونه سفارش داده شده بودند و همگی جفت و جور بودند نتونستم هیچ کار بکنم . حتی فکر میکردم جابه جایی اون هام اصلا ممکن نیست . یعنی دو ساله به جز تغییرات جزیی هیچ کار نکردم . تا اینکه شب تولدم یهو همسرم درومد گفت : میخوای مبلا رو ببریم اون طرف و کل این میز تلویزیون و کمد و اینا رو هم ببریم این طرف ؟ و وقتی قیافه ی متعجب و حیران منو دید گفت : اینم یک بخشی از هدیه ی تولدت . و خداوند فقط میدونه که این واقعا یک هدیه ی تولد درست و حسابی بود که خیلی بهم حال داد .
-این وسط هم رفتم از dm جاروی مخصوص فرش و مبلش رو کرایه کردم به این شکل که دو روز یک جاروی خفن و بزرگ رو بهت کرایه میدن که عملکردش برای شست و شوی فرش و مبل خیلی خوبه . حالا باید یک روز بیام و یک وصفی از این فروشگاه dm بنویسم اینقدر که ازشون خوشم میاد و حس خوبی دارم وقتی میرم توشون . این dm همون فروشگاه های Drogerie آلمان هست که خودش به تنهایی یکی از عوامل به فنا رفتن بنده از نظر اقتصادیه چون هروقت میرم توش ، چهار تا تیکه ی ناچیز برمیدارم و وقتی میام حساب کنم میبینم پنجاه شصت یورو باید پیاده شم ! واقعا نمیدونم چرا با اینکه همه چیز تو این فروشگاه در حد دو سه یوورئه تهش اینطوری میشه ؟! حتی یک بار یک مستند می دیدم درباره ی شیوه های بازاریابی این فروشگاه که جالب بود و حالا مجال نیست اینجا ازش بنویسم .
-خلاصه از صبح امروز پاشدیم و انگار که دم عیده افتادیم به خونه و بشور و بساب تا همین لحظه که تقریبا همه چیز یک جای جدید پیدا کرد و وااای که چطوری بگم که چقد حس خوبیه :)) اولا که بوی تمیزی از همه جا میاد و دوما با این تغییر ، خونه کلی عوض شد و کلی بزرگتر شد و کلی فضای خالی پیدا شد و مبل مون که از دست این بچه ها فوق العاده کثیف بود ، حالا داره از تمیزی برق میزنه . همه چیز خیلی رویاییه و من فقط منتظرم که سال هم نو بشه ! ولی بیرون از پنجره میگه که زمستون خیلی شدید و جدی وارد شده و برگ های همه ی درختها ریختن و نصف سبزی های اینجا نابود شده . ولی توی من یه جورایی بهاره با این وضع و خب بله . باز همه چی گل و بلبله و ازونجایی که من تهش یک هفته در ماه اینطور خوش و خرم هستم ، همونطور که داره داد میزنه الان تو اون یک هفته ام !
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]