فضیلت های زندگی

چون خستگی و شونه درد و گردن درد و مچ درد کم بود یک سرما هم خوردم که زیاد بهم خوش نگذره . حالا اگه منتظرید بگم درجه ی پارگیم چند از چنده باید ناامیدتون کنم چون من که تو این ساعت پنج صبح از سردرد از خواب بیدار شدم و یک ساعت پشت سر هم عطسه کردم و دیگه خوابم نبرد تسلیم شرایط نشدم . فلذا رفتم و هنزفری هامو آوردم و این آهنگ جدید بهنام بانی رو گذاشتم که البته نمیدونم اصلا جدیده یا نه و بدین ترتیب تودهنی محکمی زدم به هرچی و هرکی که میخواست حال من و بگیره . تازه حتی اگه شرایطش بود پا می شدم می ریختم وسط !

خلاصه "بیااا عشقم ، بریم لب دریا" ! و گور بابای این دنیا و متعلقاتش که یک ساله پاشو گذاشته رو گردن من و هر مدت یک بار هم یک فشار محکم میده به صورتیکه ازون ور پاره میشم !